نتایج یک پژوهش گسترده در سوئد نشان میدهد که فاصله امید به زندگی میان ثروتمندترین و فقیرترین شهروندان این کشور به شکلی نگرانکننده افزایش یافته و اکنون به بیش از ده سال رسیده است. این یافته که از تحلیل دادههای جمعیتی طی شش دهه به دست آمده، تصویر روشنی از تعمیق نابرابریهای سلامت در یکی از پیشرفتهترین کشورهای جهان ارائه میدهد.
مطالعهای که توسط دانشگاه یونشوپینگ، مؤسسه IFAU و دانشگاه استکهلم انجام و در نشریه علمی معتبر Proceedings of the National Academy of Sciences (PNAS) منتشر شده، نشان میدهد که شکاف امید به زندگی میان طبقات درآمدی سوئد از دهه ۱۹۶۰ تاکنون بیش از سه برابر افزایش یافته است.
روندی رو به رشد از دهه ۱۹۶۰ تا امروز
پژوهشگران دادههای مربوط به تمامی افراد بالای ۴۰ سال در سوئد را بین سالهای ۱۹۶۲ تا ۲۰۲۱ بررسی کردهاند. نتایج حاکی از آن است که در دهه ۱۹۶۰، تفاوت امید به زندگی میان مردان با بالاترین و پایینترین درآمد تنها ۳.۵ سال بود. این فاصله اکنون به نزدیک ۱۱ سال رسیده است. برای زنان نیز این اختلاف از ۳.۸ سال به ۸.۶ سال افزایش یافته است.
نکته قابل توجه آن است که این شکاف حتی در دورههایی که سیاستهای رفاهی سوئد در حال گسترش بودند نیز کاهش نیافته، بلکه در بسیاری موارد روندی صعودی داشته است. این یافته نشان میدهد که نابرابریهای موجود فراتر از صرفاً درآمد و ثروت، به عوامل دیگری همچون سبک زندگی، دسترسی به خدمات بهداشتی و اطلاعات سلامت نیز وابسته است.
سبک زندگی، عامل تعیینکننده در نابرابری سلامت
یوهانس هاگن، دانشیار اقتصاد در دانشگاه یونشوپینگ، با تأکید بر نقش سبک زندگی در ایجاد این نابرابریها، میگوید: “در حالیکه درآمد عامل مهمی در تعیین کیفیت زندگی است، اما به نظر میرسد رفتارهای سلامتمحور و نحوه برخورد با اطلاعات پزشکی تأثیر بیشتری در طول عمر افراد دارد.”
در دهههای گذشته، افراد با درآمد بالا بیشترین مصرفکنندگان دخانیات و الکل بودند. اما امروز، این الگو تغییر کرده و مصرف این مواد در میان اقشار کمدرآمد رایجتر است. این تغییرات در سبک زندگی، نقش کلیدی در کاهش سلامت عمومی گروههای اجتماعی محروم دارد.
وقتی فقر انتخابهای سالم را غیرممکن میکند
فاتوما محمد، کارشناس سلامت عمومی در مرکز ترانسفرهنگی وابسته به منطقه استکهلم، میگوید شرایط اقتصادی نه تنها سلامت جسمی، بلکه روان افراد را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. او معتقد است که استرس مالی مزمن، کمخوابی، اضطراب و عدم امکان انتخابهای سالم را به همراه دارد.
محمد در جریان سخنرانیها و کارگاههایی که برای جوامع با وضعیت اقتصادی ضعیف برگزار میکند، با واکنشهایی مواجه شده که از ناتوانی در اجرای توصیههای سلامتمحور حکایت دارد. بسیاری از شرکتکنندگان گفتهاند که توصیههای او برای خرید مواد غذایی سالم یا ورزش در فضای باز، با واقعیت زندگی روزمره آنها همخوانی ندارد.
او مثالی از یک طرح تشویقی برای حضور زنان در برنامه غربالگری سرطان سینه را مطرح میکند؛ در این طرح، بلیت رایگان اتوبوس برای زنان ساکن حاشیه شهر ارسال شد، اما نتیجه مطلوب حاصل نشد. دلیل آن، نه نبود امکان حملونقل، بلکه وجود قراردادهای کاری ناپایدار و نداشتن امکان مرخصی بود. علاوه بر آن، بسیاری از این زنان اطلاعات کافی درباره اهمیت غربالگری نداشتند.
به باور فاتوما محمد، مسئولیت سلامت تنها بر دوش فرد نیست. او میگوید: “اگر سیاستگذاران و مدیران دولتی ندانند که مردم با چه چالشهایی زندگی میکنند، اقداماتشان بیاثر خواهد بود. سیاستهای سلامت عمومی باید از دل واقعیتهای اجتماعی بیرون بیایند.”
او بر این باور است که ایجاد شرایط مناسب برای انتخابهای سالم، مانند ارائه آموزشهای سلامت متناسب با فرهنگ و زبان جوامع، تضمین امنیت شغلی، حمایت از تغذیه سالم و فراهم کردن دسترسی عادلانه به خدمات درمانی، میتواند مسیر زندگی سالم را برای همه افراد هموار کند.