خبر سوئد- در آخرین روزهای گرم تابستان امسال ممکن بود برای خانواده ی احمدی تلخ ترین خاطره زندگی شان رقم بخورد اما “کوین” کودک هفته ساله ایرانی تبار با هوشیاری و شجاعت کاملش توانست جلوی فاجعه ای بزرگ را بگیرد. او جان مادرش را قبل از غرق شدن در نزدیکی یک ساحل تفریحی نجات داد و قهرمانی او به تیتر اول نشریات سوئد بدل شد.
به گزارش افتون بلادت زمانی که شهلا کریمی ۴۷ ساله همراه با پسر ۷ ساله خود کوین در نزدیکی ساحل تفریحی Hökåsengropen در شهر وستروس مشغول شنا بودند، ناگهان شهلا دچار گرفتگی عضلات دست و شانه شد و قادر به ماندن در سطح آب نبود. کوین که فورا متوجه خطر غرق شدن مادر خود شده بود ابتدا تلاش کرد که او را به ساحل بکشاند اما به دلیل سنگینی وزن موفق نشد او را جابجا کند و در عوض با فریادهای پیاپی طلب کمک کرد. خوشبختانه مردی در ساحل صدای کوین را شنید، به کمک آنها آمد و شهلا که از هوش رفته بود را به ساحل برد.
بختیار احمدی همسر شهلا و پدر کوین در زمان رخداد این حادثه در محل کار خود در بیمارستان مشغول به کار بود. آخرین جمله ای که شهلا از قبل بیهوشی و غرق شدنش به خاطر می آورد این است که به فرزند شجاعش گفته بود: “کوین! مامان حالش خوب نیست، باید داد بزنی کمک بخوای”. اما کوین تمام ماجرا را به خوبی به خاطر دارد:” من به مامان گفتم که کمی خسته ام و میخواهم روی شانه هایت بالا بروم و او مرا روی شانه هایش گذاشت که شنا کردن برای من راحت تر باشد. بعد دیدم که ناگهان مامان دچار وحشت و آشفتگی شد و زیر آب غیب شد. ابتدا نفهمیدم مامان چی گفت اما بعد که متوجه شدم برای کمک گرفتن فریاد زدم”.
شهلا میگوید قبل از بیهوشی و در زمان غرق شدن آخرین فکری که از ذهنش میگذشت این بود که مبادا کودکش را هم ناخواسته با خود به زیر آب ببرد و غرق کند اما آن روز فرشته های شانس و خوشبختی بر شانه های منقبض شده ی شهلا نشسته بودند؛ نه تنها شجاعت پسرش و فداکاری مردی که او را به ساحل کشاند در نجات او موثر بود، بلکه در زمان حادثه سه پزشک و یک پرستار نیز مشغول تفریح در همان ساحل بودند و با دیدن شهلا که بیهوش افتاده بود عملیات احیای قلب و تخلیه مجاری تنفسی او را تا رسیدن نیروهای امدادی با موفقیت انجام دادند. بختیار همسر شهلا که خود از کارکنان بخش درمان است میگوید:”همگی واقعا قهرمان بودند، این شانس شهلا بود که کارکنان بخش درمانی آنجا حضور داشتند”.
در روز حادثه زمانی که بختیار از محل کار خود به سمت منزل رانندگی میکرد پسر کوین با تلفن شهلا با او تماس گرفت و گفت:” بابا! همین الان باید بیای اینجا، مامان داره میمیره. یک اتفاق خیلی ترسناک افتاده”. پیام تلفنی پسرک هفت ساله پدر را به شدت شوکه کرد و لحظاتی بعد مردی که در صحنه حاضر بود مکالمه تلفنی با بختیار را ادامه داد و گفت که شهلا در یک حادثه بوده اما زنده است، آمبولانس به محل حادثه آمده است و پرستاران و پزشکان مشغول رسیدگی به او هستند.
بختیار در حالی که نگران سلامتی همسر و دو فرزند خود کوین و نارین بود و در یک شوک بزرگ به سر میبرد به سرعت به سوی ساحل Hökåsengropen رانندگی کرد و چند دقیقه بعد در میان مردمی بود که هر یک به نحوی در حال رسیدگی به حال شهلا بودند. بختیار میگوید وقتی به ساحل رسیدم همسرم پشت سر هم بالا می آورد و مقدار زیادی آب وارد ریه هایش شده بود اما خوشبختانه زنده بود. او نجات جان همسرش را مدیون کودک خود و مردم فداکاری که در ساحل بودند میداند و میگوید: “وقتی رسیدم چند نفر در اطراف شهلا در سکوت کامل مشغول بودند؛ هر کدامشان به نحوی کمکی میکردند؛ یکی پتو آورده بود و به دور تن همسرم میپیچید، یک نفر دیگر هم شن ها را از روی صورت شهلا پاک میکرد و این واقعا باعث خرسندی که میبینیم مردم چگونه هر کمکی که از دستشان برمیاد را دریغ نمیکنند”.
شهلا حدود ۱۵ دقیقه بعد از بیرون کشیده شدن از آب بیهوش بود اما پزشکان و پرستاران حاضر در محل توانستند او را به هوش بیاورند. او فورا به اورژانس محلی منتقل شد و سه روز در بیمارستان بستری بود. در حال حاضر او در وضعیت سلامتی نسبتا خوبی به سر میبرد و تنها مشکلات کوچکی نظیر سردردهای خفیف دارد. شهلا میگوید: “من هیچ آسیب مغزی ندیدم، البته این آسیب زمانی رخ میدهد که فردی مدت طولانی بیهوش شده باشد، اما این شبها زیاد نمی توانم بخوابم؛ دراز میکشم و مدام فکر میکنم به اینکه چرا و چگونه این اتفاق افتاد؛ میتوانست خیلی بدتر شود و همینطور فکرهای دیگر در ذهنم می چرخند”.